آيا با سياست، کاردان و با تدبير هستيد؟




خواهشمنداست به سئوالات زير با دقت پاسخ دهيد و سپس نتيجه را مشاهده کنيد.(فقط يک گزينه انتخاب گردد.)

1. در خيابان‌ راه‌ مي‌رويد كه‌ ناگهان‌ شخصي‌ كه‌ ازروبرو به‌ شما نزديك‌ مي‌شود، بدجوري‌ زمين‌مي‌خورد. چه‌ واكنشي‌ از خود نشان‌ مي‌دهيد؟
به‌ سرعت‌ به‌ كمكش‌ مي‌شتابيد و حالش‌ رامي‌پرسيد. سپس‌ از او سؤال‌ مي‌كنيد كه‌ چه‌ كمكي‌ ازدستتان‌ بر مي‌آيد؟
يك‌ دفعه‌ خنده‌ بلند و صداداري‌ سر مي‌دهيدو سعي‌ داريد خجالت‌ و شرمندگي‌ او را با خنده‌ وشوخي‌ كاهش‌ دهيد و مي‌گوييد:خدا سقوط بعديتان‌ را به‌ خير كند! يا اميدوارم‌دفعه‌ ديگر اين‌ جوري‌ روي‌ زمين‌ ولو نشويد!
عكس‌ العملي‌ از خود نشان‌ نمي‌دهيد، مگر آن‌كه‌ او بگويد كه‌ صدمه‌ ديده‌ و از شما كمك‌ بخواهد.
2. به‌ خانه‌ يكي‌ از دوستانتان‌ رفته‌ايد و به‌ محض‌ورود به‌ حياط منزلش‌، متوجه‌ مي‌شويد كه‌ آنجا به‌ طرزوحشتناكي‌ به‌ هم‌ ريخته‌ است‌. چه‌ واكنشي‌ از خودنشان‌ مي‌دهيد؟
هيچ‌ حرفي‌ راجع‌ به‌ وضعيت‌ حياط منزلش‌نمي‌زنيد.
مي‌گوييد: اينجا درست‌ شبيه‌ يك‌ جنگل‌شده‌ است‌. مگر نه‌؟ يا معلوم‌ است‌ كه‌ اهل‌ باغباني‌ وگلكاري‌ نيستي‌.
مي‌گوييد: حتما اين‌ اواخر خيلي‌ سرت‌ گرم‌كارهايت‌ بوده‌ است‌ و ظاهرا وقت‌ كافي‌ براي‌ رسيدگي‌به‌ حياط نداشته‌اي‌.
3. در يك‌ مهماني‌ هستيد و يك‌ شخص‌ كسل‌كننده‌ و اعصاب‌ خرد كن‌ سر حرف‌ را با شما باز كرده‌است‌. براي‌ رهايي‌ از شر او، چه‌ مي‌كنيد؟
مؤدبانه‌ و با حوصله‌ پاي‌ صحبت‌ هايش‌مي‌نشينيد، ولي‌ خيلي‌ زود حرف‌ را عوض‌ مي‌كنيد وموضوع‌ بحث‌ را به‌ مسأله‌اي‌ مي‌كشانيد كه‌ مي‌دانيدبراي‌ آن‌ فرد كسل‌ كننده‌ است‌، به‌ اين‌ اميد كه‌ دست‌ ازسرتان‌ بردارد و به‌ سراغ‌ شخص‌ ديگري‌ برود.
نشان‌ مي‌دهيد كه‌ از هم‌ صحبتي‌ با او لذت‌نمي‌بريد و شروع‌ به‌ خميازه‌ كشيدن‌ مي‌كنيد، بعد اگرآن‌ فرد متوجه‌ منظورتان‌ نشود، عذر و بهانه‌اي‌مي‌تراشيد و مثلا به‌ بهانه‌ يك‌ تماس‌ تلفني‌ از جايتان‌بلند شده‌ و از او دور مي‌شويد.
به‌ اين‌ بهانه‌ كه‌ همين‌ الان‌ يكي‌ از آشنايانتان‌را در سمت‌ ديگر سالن‌ ديده‌ايد و بايد با او راجع‌ به‌مسأله‌ مهمي‌ صحبت‌ كنيد، از جايتان‌ بلند مي‌شويد واز آن‌ فرد فاصله‌ مي‌گيريد.
4. يكي‌ از همكارانتان‌، در حالي‌ كه‌ وارد محل‌ كارمي‌شود كه‌ لباسي‌ رنگ‌ و وارنگ‌ و زننده‌ به‌ تن‌ دارد.چه‌ واكنشي‌ از خود نشان‌ مي‌دهيد؟
حرفي‌ نمي‌زنيد و در سكوت‌ به‌ لباس‌ او خيره‌مي‌شويد.
فورا مي‌گوييد: حدس‌ مي‌زنم‌ اين‌ لباس‌ راپوشيده‌اي‌ تا در يك‌ شرط بندي‌ برنده‌ شوي‌!
مي‌گوييد:خوب‌، اين‌ لباس‌ با لباس‌هاي‌ ديگرت‌فرق‌ دارد.
5. مي‌شنويد كه‌ يكي‌ از همكارانتان‌ به‌ جرم‌تخلف‌ از قوانين‌ رانندگي‌، به‌ مدت‌ دوازده‌ ماه‌ ازرانندگي‌ محروم‌ شده‌ است‌. دفعه‌ بعد كه‌ با آن‌همكارتان‌ روبرو شويد، چه‌ واكنشي‌ از خود نشان‌مي‌دهيد؟
اصلا اشاره‌اي‌ به‌ موضوع‌نمي‌كنيد و باز كردن‌ موضوع‌ را به‌ عهده‌همان‌ همكارتان‌ مي‌گذاريد.
فورا به‌ او مي‌گوييد كه‌ از جريان‌ مشكلش‌آگاهي‌ داريد و موضع‌ خودتان‌ را در برابر او مشخص‌مي‌كنيد.
با بيان‌ حرفي‌ خنده‌ دار، سعي‌ داريد به‌ اوبفهمانيد كه‌ از جريان‌ آگاهيد، مثل‌:تصور نمي‌كنم‌ امشب‌ بتواني‌ با ماشينت‌مرا به‌ خانه‌ برساني‌، اين‌ طور نيست‌؟
6. يك‌ سري‌ از دوستانتان‌ شما رابراي‌ صرف‌ شام‌ به‌ رستوراني‌ دعوت‌كرده‌اند. ناگهان‌ غذايي‌ برايتان‌ مي‌آورندكه‌ از خوردنش‌ بيزاريد. چه‌ واكنشي‌ ازخود نشان‌ مي‌دهيد؟
به‌ زور همه‌ غذايتان‌ را مي‌خوريد و تا مي‌توانيداز طعم‌ آن‌ تعريف‌ مي‌كنيد.
عذرخواهي‌ مي‌كنيد ومي‌گوييد كه‌ اصلا نمي‌توانيد لب‌ به‌ چنين‌ غذايي‌ بزنيدو در عين‌ حال‌ از لطف‌ آنها تشكر مي‌نماييد.
سخت‌ تلاش‌ مي‌كنيد تا دست‌ كم‌ چند قاشق‌ ازآن‌ غذا را بخوريد.
7. يكي‌ از اقوام‌ به‌ مناسبت‌ تولدتان‌ براي‌ شمايك‌ گلدان‌ بسيار زشت‌ خريده‌ است‌. چه‌ واكنشي‌ ازخود نشان‌ مي‌دهيد؟
مي‌گوييد: واقعا گلدان‌ بسيار زيبايي‌ است‌. بايدجاي‌ مناسبي‌ برايش‌ در خانه‌ پيدا كنم‌.
فورا مي‌گوييد: دستتان‌ درد نكند، مگر من‌چه‌ كرده‌ام‌ كه‌ چنين‌ گلدان‌ زشتي‌ برايم‌ خريده‌ايد؟
مي‌گوييد: خيلي‌ از لطف‌ تان‌ متشكرم‌، ولي‌راستش‌ من‌ از چنين‌ گلدانهايي‌ خوشم‌ نمي‌آيد. آياممكن‌ است‌ آدرس‌ مغازه‌ را به‌ من‌ بدهيد تا آن‌ راعوض‌ كنم‌؟
8. با يك‌ دوست‌ قديمي‌ ملاقات‌ مي‌كنيد كه‌مدتهاي‌ زيادي‌ او را نديده‌ بوديد. ولي‌ او به‌ طرزوحشتناكي‌ بيمار و بد حال‌ به‌ نظر مي‌رسد. چه‌واكنشي‌ از خود نشان‌ مي‌دهيد؟
با دستپاچگي‌، مي‌گوييد كه‌ از ديدنش‌ خيلي‌خوشحال‌ شده‌ايد، و تا زماني‌ كه‌ او قصد باز كردن‌موضوع‌ را نداشته‌ باشد به‌ بيماريش‌ اشاره‌اي‌نمي‌كنيد.
بي‌درنگ‌، مي‌گوييد: اوه‌، خداي‌ من‌، چرا اين‌شكلي‌ شده‌اي‌؟ چه‌ بلايي‌ سرت‌ آمده‌ است‌؟
بدون‌ اشاره‌ به‌ اصل‌ ماجرا، حرفي‌ مي‌زنيد تامتوجه‌ منظورتان‌ بشود، مثل‌: آيا اخيرا مشكلي‌داشته‌اي‌؟
9. همسايه‌تان‌، اخيرا گياهاني‌ در حياط منزلش‌كاشته‌ است‌ كه‌ باعث‌ شده‌اند نور به‌ خوبي‌ واردمنزلتان‌ نشود. به‌ چه‌ شكلي‌ به‌ او مي‌فهمانيد كه‌ بايدآنها را هرس‌ كند؟
روزي‌ در خانه‌اش‌ را به‌ صدا در مي‌آوريد و رك‌ وراست‌ به‌ او مي‌گوييد كه‌ اگرچه‌ به‌ گياهان‌ علاقمندهستيد، ولي‌ آنها مانع‌ نفوذ نور كافي‌ به‌ منزلتان‌شده‌اند. و از او خواهش‌ مي‌كنيد كه‌ در اولين‌ فرصت‌ به‌هرس‌ كردن‌ آنها بپردازد.
وقتي‌ در حياط منزلتان‌ هستيد، با صداي‌بلند راجع‌ به‌ موضوع‌ گوشه‌ و كنايه‌ مي‌زنيد، طوري‌ كه‌همسايه‌تان‌ صداي‌ شما را بشنود، مثلا مي‌گوييد:چقدر خانه‌ ما تاريك‌ شده‌ است‌، مگر نه‌؟ يا شب‌ وروزمان‌ ديگر با هم‌ فرقي‌ ندارند.
زماني‌ كه‌ همسايه‌تان‌ خانه‌ نيست‌، آگهي‌ يك‌شركت‌ باغباني‌ را داخل‌ منزلش‌ مي‌اندازيد كه‌ در امرهرس‌ كردن‌ گياهان‌ تخصص‌ دارد.
10. سالي‌ دو مرتبه‌، به‌ همراه‌ چند تن‌ ازهمسايه‌هاي‌ قديمي‌تان‌ براي‌ صرف‌ شام‌ به‌ يك‌رستوران‌ گران‌ قيمت‌ و مجلل‌ مي‌رويد. و هر مرتبه‌، به‌نوبت‌ يكي‌ از شما هزينه‌ شما را پرداخت‌ مي‌كنيد. دوهفته‌ ديگر قرار است‌ به‌ اتفاق‌ آنها به‌ رستوران‌ برويدكه‌ ناگهان‌ متوجه‌ مي‌شويد يكي‌ از آنها كارش‌ را ازدست‌ داده‌ است‌. همان‌ شخصي‌ كه‌ قرار بود اين‌ مرتبه‌پول‌ شام‌ را بپردازد. چه‌ واكنشي‌ از خود نشان‌مي‌دهيد؟
واكنش‌ خاصي‌ از خودتان‌ نشان‌ نمي‌دهيد وقرار شام‌ را به‌ قوت‌ خودش‌ باقي‌ مي‌گذاريد.
به‌ او تلفن‌ مي‌زنيد و مي‌گوييد كه‌ اگر مايل‌است‌ مي‌توانيد برنامه‌ شام‌ را فعلا به‌ هم‌ بزنيد.
به‌ او تلفن‌ مي‌زنيد و تمايلتان‌ براي‌ صرف‌ شام‌با آنها را نشان‌ مي‌دهيد، ولي‌ مي‌گوييد كه‌ با اين‌ كه‌نوبت‌ شما نيست‌، ولي‌ اگر ممكن‌ باشد مي‌خواهيد اين‌مرتبه‌ هزينه‌ شام‌ را شما بپردازيد.
11. اولين‌ كتاب‌ دوستتان‌ منتشر و روانه‌ بازارشده‌ است‌. ولي‌ منتقدان‌ آن‌ را به‌ باد انتقاد گرفته‌اند.دفعه‌ بعد كه‌ دوستتان‌ را مي‌بينيد، چه‌ واكنشي‌ از خودنشان‌ مي‌دهيد؟
مي‌گوييد: انتشار كتابت‌ را به‌ تو تبريك‌مي‌گويم‌. ممكن‌ است‌ يك‌ نسخه‌ از آن‌ را به‌ من‌ بدهي‌؟
فورا مي‌گوييد: مي‌بينم‌ كه‌ كتاب‌ خوبي‌ از كاردر نيامده‌ است‌!
مي‌گوييد: نگران‌ حرف‌ و سخن‌ منتقدان‌ نباش‌.حتم‌ دارم‌ كه‌ كتابت‌ فروش‌ خوبي‌ مي‌كند.
12. يكي‌ از همسايه‌ هايتان‌، اخيرا بيكار شده‌است‌. دفعه‌ بعد كه‌ او را مي‌بينيد، چه‌ واكنشي‌ از خودنشان‌ مي‌دهيد؟
اصلا اشاره‌اي‌ به‌ مسأله‌ بيكاري‌ او نمي‌كنيد.
مي‌گوييد: مي‌دانم‌ كه‌ بابت‌ از دست‌ دادن‌كارت‌ تا چه‌ حد ناراحت‌ هستي‌. ولي‌ هميشه‌ از اين‌اتفاقات‌ رخ‌ مي‌دهند و مشكل‌ ناشي‌ از خراب‌ بودن‌وضعيت‌ اقتصادي‌ است‌.
مي‌گوييد: به‌ جنبه‌ مثبت‌ قضيه‌ فكر كن‌. قطعابه‌ زودي‌ كار بهتري‌ پيدا مي‌كني‌.
13. روزي‌ يكي‌ از همكاران‌ با چشمان‌ سياه‌ وكبود وارد محل‌ كار مي‌شود. چه‌ واكنشي‌ از خود نشان‌مي‌دهيد؟
اصلا اشاره‌اي‌ به‌ موضوع‌ نمي‌كنيد.
با حيرت‌ فرياد مي‌كشيد: كدام‌ نامردي‌ اين‌ بلارا سرت‌ آورده‌ است‌؟
از او مي‌پرسيد كه‌ آيا تصادف‌ كرده‌ است‌؟
14. يكي‌ از همكارانتان‌، اخيرا عزيزي‌ را از دست‌داده‌ است‌. زماني‌ كه‌ چند روز بعد از مراسم‌ ختم‌ او رامي‌بينيد، چه‌ واكنشي‌ از خود نشان‌ مي‌دهيد؟
همكارتان‌ را به‌ گوشه‌اي‌ خلوت‌ و دنج‌ مي‌بريد،با او ابراز همدردي‌ مي‌كنيد، به‌ او تسليت‌ مي‌گوييد وناراحتي‌ خودتان‌ بابت‌ شنيدن‌ آن‌ خبر تأسف‌ بار رانشان‌ مي‌دهيد.
مي‌گوييد: حالا حالت‌ بهتر شده‌ است‌؟اميدوارم‌ مراسم‌ به‌ خوبي‌ برگزار شده‌ باشد.
اصلا اشاره اي به موضوع نمي کنيد.
15. مشغول‌ شستن‌ ماشينتان‌ در خيابان‌ هستيدكه‌ ناگهان‌ متوجه‌ مي‌شويد همسايه‌تان‌ با ماشين‌جديد قر شده‌اش‌ از راه‌ مي‌رسد. چه‌ واكنشي‌ از خودنشان‌ مي‌دهيد؟
مي‌گوييد: اوه‌، ظاهرا تصادف‌ كرده‌ايد، خيلي‌متأسفم‌. اميدوارم‌ خودتان‌ صدمه‌اي‌ نديده‌ باشيد.
براي‌ كاهش‌ ناراحتي‌ او، به‌ حالت‌ نيمه‌شوخي‌، مي‌گوييد: اميدوارم‌ ماشينت‌ بيمه‌ باشد.
مي‌گوييد: اوه‌، خداي‌ من‌! چرا ماشين‌ جديدت‌به‌ اين‌ روز افتاده‌ است‌؟
16. در يك‌ مهماني‌ بزرگ‌ حضور يافته‌ايد وشخصي‌ كه‌ اصلا از او خوشتان‌ نمي‌آيد، به‌ شما نزديك‌مي‌شود و سر حرف‌ را باز مي‌كند. چه‌ واكنشي‌ از خودنشان‌ مي‌دهيد؟
سعي‌ مي‌كنيد چند كلمه‌اي‌ با او صحبت‌ كنيد تابيشتر او را بشناسيد، چون‌ ممكن‌ است‌ در گذشته‌،بي‌جهت‌ نظر بدي‌ نسبت‌ به‌ او داشتيد و حالا امكان‌دارد كه‌ تغيير عقيده‌ بدهيد.
بي‌درنگ‌ موضع‌ خودتان‌ را مشخص‌ مي‌كنيدو از او مي‌خواهيد كه‌ دست‌ از سرتان‌ بر دارد و به‌ جاي‌صرف‌ بيهوده‌ وقت‌ با شما، به‌ سراغ‌ شخص‌ ديگري‌برود.
رك‌ و راست‌ به‌ او مي‌گوييد كه‌ از او خوشتان‌نمي‌آيد و صحبت‌ كردن‌ شما دو نفر با هم‌ سودي‌ به‌حال‌ هيچكدامتان‌ ندارد.
17. آيا شانه‌هايتان‌ را محل‌ مناسبي‌ براي‌گريستن‌ يك‌ عزيز، تلقي‌ مي‌كنيد؟
بله‌، قطعا
نه‌ چندان‌
اميدوارم‌ چنين‌ باشد
18. روزي‌ يكي‌ از همكارانتان‌ در حالي‌ واردشركت‌ مي‌شود كه‌ كفش‌هاي‌ عجيب‌ و غريبي‌ به‌ پادارد: يك‌ لنگه‌ سياه‌ و لنگه‌ ديگر قهوه‌اي‌! شما اولين‌شخصي‌ هستيد كه‌ متوجه‌ اين‌ موضوع‌ شده‌ايد. چه‌واكنشي‌ از خود نشان‌ مي‌دهيد؟
او را به‌ گوشه‌اي‌ مي‌بريد و جريان‌ را به‌ اومي‌گوييد، آن‌ چنان‌ كه‌ او فرصت‌ داشته‌ باشد تا به‌ خانه‌برود و قبل‌ از اين‌ كه‌ ديگر همكاران‌ پي‌ به‌ ماجرا ببرند،كفش‌ هايش‌ را عوض‌ كند.
فورا همه‌ همكارانتان‌ را خبر مي‌كنيد و به‌ آنهامي‌گوييد كه‌ اولين‌ نفري‌ بوديد كه‌ اين‌ صحنه‌ مضحك‌را ديده‌ايد.
به‌ همكارتان‌، مي‌گوييد: چرا كفش‌هايت‌ رالنگه‌ به‌ لنگه‌ پوشيده‌اي‌؟ لنگه‌ ديگر اين‌ كفش‌ها را درخانه‌ داري‌؟
19. يكي‌ از كارمندان‌ جديد شركت‌ با صداي‌ بلندفحش‌ و ناسزا مي‌دهد و حرفهاي‌ ركيك‌ مي‌زند. اگر برفرض‌، شما مدير آن‌ بخش‌ از شركت‌ باشيد، چه‌واكنشي‌ از خود نشان‌ مي‌دهيد؟
به‌ او مي‌گوييد كه‌ متوجه‌ شده‌ايد كه‌ با اين‌رفتار زشتش‌ اسباب‌ ناراحتي‌ ديگر كارمندان‌ را فراهم‌آورده‌ است‌ و از او مي‌پرسيد كه‌ آيا كمكي‌ از شماساخته‌ است‌ يا نه‌ و آيا مايل‌ است‌ مشكل‌ خصوصي‌اش‌را با شما در ميان‌ بگذارد؟
با برخوردي‌ بد، رفتار نامناسبش‌ را به‌ اوگوشزد مي‌كنيد و به‌ او هشدار مي‌دهيد كه‌ اگر به‌ اين‌رفتارش‌ ادامه‌ دهد، در مورد كارش‌ در آينده‌ در آن‌شركت‌، تغيير عقيده‌ خواهيد داد.
به‌ او مي‌گوييد كه‌ با اين‌ كه‌ از كارش‌ در شركت‌راضي‌ هستيد، ولي‌ با رفتارش‌ باعث‌ ناراحتي‌ ديگركارمندان‌ شده‌ است‌ و به‌ او توصيه‌ مي‌كنيد كه‌ خوب‌ به‌حرفهاي‌ شما فكر كند.
****
شما با جمع بندي امتياز، مي توانيد نتيجه مربوط به خود را مشاهده نماييد.

گزينه ي اول 2 امتياز
گزينه ي دوم 0امتياز
گزينه ي سوم 1 امتياز

نتیجه :

بين‌ 35 تا 48 امتياز:

شما كاملا با سياست‌ و باتدبير و كاردان‌ هستيد و از قوه‌ تشخيص‌ خيلي‌ خوبي‌برخورداريد. هميشه‌ طوري‌ رفتار مي‌كنيد كه‌ باعث‌خدشه‌ دار شدن‌ احساسات‌ ديگران‌ نشويد. اگرچه‌،گاهي‌ اوقات‌ در بعضي‌ از موقعيت‌ها با ديگران‌ روراست‌و صادق‌ نيستيد، ولي‌ آن‌ به‌ اين‌ دليل‌ است‌ كه‌ مايل‌نيستيد به‌ واسطه‌ بيان‌ حقيقت‌ باعث‌ رنجش‌ خاطرديگران‌ شويد و نمي‌توانيد با احساس‌ گناه‌ و عذاب‌وجدان‌ بعدي‌ ناشي‌ از آن‌ كنار بياييد.

بين‌ 16 تا 34 امتياز:

اگرچه‌ مي‌توانيد با سياست‌ ومدبرانه‌ عمل‌ كنيد، ولي‌ برخي‌ از مواقع‌ قادر به‌ منع‌خودتان‌ از بيان‌ يك‌ سري‌ صحبت‌ها نيستيد و درنتيجه‌ خيلي‌ زود احساس‌ پشيماني‌ و ندامت‌ به‌سراغتان‌ مي‌آيد. گاهي‌ تصور مي‌كنيد كه‌ بهتر است‌افراد به‌ واسطه‌ شنيدن‌ گوشه‌ و كنايه‌ هايي‌ به‌ خودشان‌بيايند.
اگرچه‌، معمولا خوب‌ مي‌دانيد كه‌ چه‌ زماني‌ حرفي‌را بزنيد و چه‌ زماني‌ آن‌ را در پرده‌ نگه‌ داريد و معمولابه‌ افراد ثابت‌ مي‌شود كه‌ شما به‌ نفع‌ آنها كار كرده‌ايد وهرگز عملا و آگاهانه‌ به‌ قصد رنجيده‌ خاطر ساختن‌ديگري‌ دست‌ به‌ عملي‌ نابجا نمي‌زنيد.

زير 16 امتياز:

متأسفانه‌، امتياز شما نمايانگر آن‌است‌ كه‌ با سياست‌ و مدبر نيستيد و اين‌ نقطه‌ ضعف‌شما محسوب‌ مي‌شود. شما هرگز در امور سياست‌ ياروابط عمومي‌، شخص‌ موفقي‌ از كار در نمي‌آييد. درحالي‌ كه‌ بيشتر اوقات‌ صادق‌ و روراست‌ هستيد، اصلااهميتي‌ به‌ احساسات‌ ديگران‌ نمي‌دهيد و گاهي‌ عملاديگران‌ را بازي‌ مي‌دهيد تا به‌ آنها بخنديد! به‌ نفع‌ شمااست‌ كه‌ خوب‌ به‌ اين‌ خصوصيات‌ خودتان‌ فكر كنيد وخودتان‌ را جاي‌ طرف‌ مقابل‌ گذاشته‌ و بار ديگر به‌سؤالات‌ با دقت‌ بيشتري‌ پاسخ‌ دهيد. آيا اگرواكنش‌هاي‌ مشابه‌ خودتان‌ را از طرف‌ ديگران‌ دريافت‌كنيد، احساس‌ رنجش‌ خاطر و آزردگي‌ بر شما مستولي‌نمي‌شود و آيا ارزش‌ دارد كه‌ تا اين‌ حد مخفي‌ كار و تودار باشيد؟
منبع:www.rahezendegi.com